تدبر در سوره ي مبارکه غافر (3)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 851
بازدید دیروز : 718
بازدید هفته : 13663
بازدید ماه : 44174
بازدید کل : 10435929
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 15 / 2 / 1396

- هدايتي بودن سخن در سوره مبارکه غافر

1-2- فضاي سخن سوره مبارکه غافر

با ابتنا به دو مبناي صدق و به جا بودن قرآن کريم، مي توان از هر سوره اي فضاي آن را نيز استفاده کرد و به تعبيري با استناد به ظواهر سوره، فضايي را تشخيص داد که سوره درصدد تأثيرگذاري بر آن است و مي خواهد گامي در جهت اصلاح و رشد همه جانبه آن فضا بر دارد.
براي تشخيص فضاي سخن در سوره مبارکه غافر لازم است، کلام به کلام و فصل به فصل با سوره همراه شويم: نخستين کلام اين سوره مبارکه، از مقدمه ي تبين نزول قرآن از جانب خداي متعالي و توصيف بليغ نازل کننده آن، اين گونه استفاده مي کند که اي پيامبر جز کافران کسي با آيات الهي، از جمله قرآن کريم مجادله نمي کند، پس شوکت و جلالت ظاهري مجادله کنندگان تو را نفريبد، پيش از اينان نيز اقوامي بوده اند که عليه رسولانشان مي شوريدند و به وسيله باطل با آيات حق الهي مجادله مي کردند و من آنان را در دنيا و آخرت عذاب کردم و ره به جايي نبردند. از اين آيات مي توان نتيجه گرفت که اولا، در فضاي اين سوره، کافراني در مقام مجادله ي باطل با آيات حق الهي، يعني قرآن کريم بوده اند و ثانياً، اين افراد داراي شوکت و هيبت ظاهري بوده و با استفاده از قدرت و ثروت خويش درصدد ارعاب و فريب دادن رسول مکرم اسلام ( صلي الله عليه و آله و سلم ) بوده اند.
در کلام دوم اين سوره با دعاي فرشتگان براي مؤمنان مواجه هستيم. مضمون دعاي فرشتگان براي مؤمنان و ازواج و ذريه ايشان بيانگر اين واقعيت است، که مؤمنان در فضاي اين سوره، سخت محتاج رحمت و مغفرت و توبه پذيري و حمايت خداي سبحان بوده اند و اين نشان مي دهد که آنان از خطر لغزش و کوتاهي در امان نبوده اند و باز در ادامه همين کلام و به تقابل با مؤمنان، سخن از کافراني است که ديرهنگام متوجه اشتباه خود شده اند، اما به آنان گفته مي شود که شما بدان جهت عذاب مي شويد که در مقابل يگانه پرستي کفر مي ورزيديد و در برابر شرک ايمان مي آورديد، پس امروز محکوم به حکم پروردگار بلندمرتبه بزرگ هستيد. اين تقابل به ضميمه کلام قبل مي فهماند که مؤمنان مورد بحث اين کلام، در مسير يگانه پرستي، با مقابله و دشمني کافران قدرتمند و ثروتمند روبه رو بودند و همين فشارهاي ناشي از وعد و وعيد؛ و تطميع و تهديد؛ و زر و زور کافران ايشان را در حفظ ايمان دچار مشکل مي کرده است.
کلام سوم با ذکر مقدمه اي همگان را به پرستش خالصانه خدا به رغم کراهت کافران خوانده است و از بي ثمر بودن خواندن غير خدا سخن به ميان آورده است، اين محتوا مؤيد همان فضايي است که به طور ضمني از کلام دوم استفاده شده بود و آن اينکه کافران اهل جدال با آيات الهي، به خاطر ناخوش آيندي يگانه پرستي در مرامشان، در صدد بودند که با يگانه پرستي خالصانه مؤمنان مقابله کنند و مانع ايشان شوند و براي اين کار از ابزارهاي گوناگون ناشي از قدرت و ثروت استفاده مي کردند.
کلام چهارم، دعوت کافران و مجادله کنندگان به مطالعه عاقبت کساني است که پيش از ايشان بودند و ثروت و قدرت بيشتري داشتند و خواستند با اتکاء به اين ثروت و قدرت در برابر رسولان الهي و بينات روشن آنها ايستادگي کنند، اما گرفتار عذاب خدا شدند. اين بيان مي فهماند که مجادله کنندگان در فضاي اين سوره، متوجه اين حقيقت نبودند که ثروت و قدرت مورد اتکائشان مانع از عقاب خدا درباره ايشان نخواهد شد.
کلام پنجم در راستاي تأمين شرايط دعوت کلام قبل، نمونه اي از داستاني تاريخي را مطرح مي کند. داستان قدرتمندان ثروتمندي مانند فرعون و هامان و قارون که مي خواستند در برابر رسول خدا، حضرت موسي ( عليه السلام ) ايستادگي کنند، اما ثروت و قدرتشان در اين راه سودي نبخشيد. از اين داستان مي توان ظرايفي از فضاي سخن سوره را استفاده کرد. مثلاً مي توان فهميد که ثروت و قدرت مجادله کنندگان، آنان را به اسراف و تکبر کشانده بود و آنان رياکارانه خود را مصلح و هادي معرفي مي کردند. در اين داستان موسي ( عليه السلام ) را مي بينيم که در برابر مکر اين کافران به خداي متعالي پناه مي برد. مؤمن آل فرعون را مي بينيم که به عنوان الگوي مقاومت حکيمانه و شجاعانه در فضاي سخت حفظ ايمان مطرح مي شود. در کل طرح اين داستان مي فهماند که در فضاي اين سوره مجادله کنندگان مسرف متکبر نيازمند توجه به عاقبت پيشنيان هم مرام خود بودند و مؤمنان نيز نيازمند الگويي مناسب براي ايمان و مقاومت در برابر فشارهاي ناشي از ثروت و قدرت متکبران مسرف بوده اند.
در کلام ششم، از سنت خدا در حمايت از انبيا و مؤمنان به ايشان سخن گفته مي شود و با يادآوري جريان اين سنت درباره موسي ( عليه السلام ) و قوم بني اسرائيل و تأکيدي دوباره بر حقانيت وعده خدا در ياري رسولان و مؤمنان، رسول خدا ( صلي الله عليه و اله و سلم ) به صبر فرمان داده مي شود و اين مي فهماند که اگر اعلان حمايت و ياري خدا و تأکيد بر آن در فضاي اين سوره وجود نمي داشت و به عرصه رهبري جامعه اسلامي نمي آمد، زمينه صبر رسول خدا ( صلي الله عليه و اله و سلم ) در برابر مکر و حيله و فشار کافران صاحب زور و زر ايجاد نمي شد.
نخستين کلام فصل دوم سوره، کبر را عامل مجادله با آيات الهي معرفي مي کند، کبري که هيچ گاه به نتيجه نمي رسد و توهمي بيش نيست، يعني واقعيت ندارد و اين کافران حقيقتاً بزرگ نيستند، اما خود را بزرگ مي پندارند و متأسفانه از توهمي بودن کبرشان نيز آگاه نيستند. بنابراين از اين کلام استفاده مي شود که ريشه بيماري مجادله با آيات الهي، با اتکاء به زور و زر، کبري موهوم است که صاحبان بي چاره آن از موهوميتش ناآگاهند و بيشتر مردم از اين حقيقت غافلند و به همين دليل از سوي اين متکبران به استضعاف کشيده شده اند.
دومين کلام اين فصل مي فهماند که کبر موهوم کافران مورد بحث اين سوره آنان را به استکبار ورزيدن از عبادت خدا کشانده است و اين در حالي است که هيچ توجهي به ربوبيت مطلق خدا درباره خودشان ندارند. ربوبيتي که مقتضي شکر و خداگرايي آنان است، نه کفر و خداگريزي ايشان.
در سه کلام فصل دوم، بار ديگر رويکرد تهديد و توبيخ مجادله کنندگان از سر گرفته مي شود. توجه به اين کلام هاي حيثيت تازه اي به فضاي سخن اين سوره نمي افزايد و به نحوي شرح و تبيين و يا طرح جزئياتي از فضاي به دست آمده از دو فصل قبل است، از اين رو در ادامه به جمع بندي فضاي سخن اين سوره پرداخته مي شود.
فضاي اين سوره در يک جمله، فضاي مجادله با آيات الهي است؛ ذيلاً ابعاد سه گانه اين فضا تبيين مي شود:
1.
وجود کافراني صاحب قدرت و ثروت؛ و شوکت و جلالت ظاهري، که زور و زرشان از سويي باعث ايجاد روحيه اسراف و تکبر در ايشان شده است و از سوي ديگر تکيه گاه آنان در مقابله مزورانه با حقيقت است. روحيه اسراف و تکبر، آنان را از يگانه پرستي و کرنش در برابر پروردگارشان باز داشته و به کفر کشانيده است، از اين رو درصدد مجادله ي باطل با آيات بينات رسولان خدا هستند و اين کار را با تکيه بر ثروت و قدرتشان انجام مي دهند. اينان اکثريت ناآگاه را به استضعاف کشيده و تابع خويش ساخته اند.
2.
وجود مؤمناني اندک که تحت فشار مستکبران صاحب ثروت و قدرت، به سختي ايمانشان را حفظ مي کنند و سخت نيازمند رحمت و مغرفت و حمايت خداي سبحان هستند، تا بتوانند در برابر اين فشارها مقاومت کنند و در مسير يگانه پرستي ثابت قدم بمانند.
3.
پيامبر و رهبر الهي که در اين شرايط سخت بايد رهبري دين را عهده دار باشد و با اتکا و اعتماد به سنت خدا در حمايت از رسولان و مؤمنان و لعنت و عذاب کافران مجادله کننده، به رغم ثروت و قدرت زيادشان صبر و ايستادگي داشته باشد.

2-2- سير هدايتي سوره مبارکه غافر

پس از اينکه فضاي سخن سوره غافر روشن شد، اينک مي توان بر سير هدايتي اين سوره مروري داشت. يعني مي توان مسير تأثيرگذاري سوره بر فضاي مورد نظر را مطالعه کرد.
سوره مبارکه در نخستين فصل، با بياناتي مستحکم و اطمينان بخش، طراحي فضاي آلوده به مجادله به آيات بينات الهي را به نفع دين و حقيقت تغيير مي دهد. در اولين کلام، از شوکت و جلالت حقيقي خداي نازل کننده قرآن کريم سخن مي راند و حجاب از شوکت و جلالت ظاهري مجادله کنندگان با قرآن برمي گيرد و ضعف و فتور حقيقي شان را در قالب طرح عاقبت نمونه هاي مشابه تاريخي به تصوير مي کشد، تا فروغ کاذب ثروت و قدرتشان پيامبر ( صلي الله عليه و اله وسلم ) و در رتبه بعدي مؤمنان به آن حضرت را تحت تأثير قرار ندهد. در دومين کلام، از رحمت و مغفرت و حمايت خدا نسبت به مؤمنان و قهر و خشم و غضب او نسبت به کافران سخن به ميان مي آورد تا مؤمنان با اتکاء به رحمت و مغفرت خدا نلغزند و در صورت پيش آمدن هرگونه لغزشي باز هم در پرتو رحمت خدا توبه کنند و کافران مجادله کننده زير پاي خويش را خالي ببينند و بترسند. سومين کلام اين فصل، فضاي ايجاد شده از ناحيه متکبران زورگو براي ممانعت از يگانه پرستي مؤمنان را در هم مي شکند و مؤمنان را به خداپرستي مخلصانه به رغم کراهت کافران فرا مي خواند و با ايشان از بي ثمري شرک به خدا صحبت مي کند تا کافران هم بفهمند که راه پيش رويشان به قعر جهنمي است که در آن فريادرسي از خدايان موهومشان نخواهند داشت. در چهارمين کلام مجادله کنندگان غره به ثروت و قدرت را به مطالعه عاقبت پيشينيان دعوت مي کند تا بدانند که در طول تاريخ کساني بوده اند که بيش از ايشان زور و زر داشتند و با انبيا به مقابله پرداختند، اما عذاب شدند و داراييشان مانع نشد. کلام پنجم از موسي ( عليه السلام ) سخن مي گويد که در مقابل مکر فرعون و هامان و قارون به پروردگار خويش پناه برد؛ از فرعون و هامان و قارون سخن مي گويد که با آيات الهي مجادله کردند، اما نتيجه اي نگرفتند و گرفتار عذاب دنيا و آخرت شدند و از مؤمن آل فرعون سخن مي گويد که در فضاي شکننده مجادله با آيات الهي در برابر فرعون فرعونيان ايستاد و حکيمانه و شجاعانه از حق و حقيقت دفاع کرد و خدا هم از او حمايت کرد. اين داستان يک نمونه تاريخي از فضاي مشابه زمان نزول اين سوره را به تصوير کشيده و از سنت خدا در برخورد با اين نمونه سخن گفته است تا هم مجادله کنندگان و هم مؤمنان بدانند که سنت تغييرناپذير خدا حمايت از مؤمنان و مجازات کافران مجادله کننده با آيات الهي است. در نهايت کلام ششم اين فصل به صراحت سنت خدا را در حمايت از رسولان و مؤمنان به ايشان مطرح کرده و بر مبناي آن، پيامبر الهي ( صلي الله عليه و آله و سلم ) را به صبر و ايستادگي در اين شرايط سخت فرمان داده است.
پس از بر هم زدن صحنه نافع براي جبهه مجادله کنندگان با آيات بينات و طراحي صحنه اي نافع براي جبهه حق رسول خدا و مؤمنان، در فصل نخست، دومين فصل سوره، در مقام درمان درد مجادله با آيات الهي و پيش گيري از توسعه و تثبيت آن است، لذا در نخستين کلام، کبري موهوم و غير واقعي را به عنوان ريشه مجادله با آيات الهي معرفي مي کند و از اين توهم پرده برمي دارد و در دومين کلام، همگان را به عبادت خالصانه خدا فرا مي خواند و با استکبار ورزيدن از اين عبادت خالصانه مقابله مي کند، زيرا توجه به لزوم شکر و عبادت خالصانه رب مطلق انسانها، تنها راه رهايي از کبر موهومي است که کافران را در مسير مجادله با آيات الهي جري کرده است.
اينک زمان آن رسيده است که سومين فصل اين سوره قدم نهايي را بر دارد. آري تکبر و فرح و مرح اين کافران محصول غره شدن آنان به ثروت و قدرت است و بايد خوب در بي ثمري زور و زر در رفع و دفع عذاب بيانديشند، تا مبناي اصلي فلاکتشان يعني غره شدن به زور و زر از بين برود، از اين رو اين فصل از حتميت وقوع وعيد خدا درباره ايشان سخن گفته و پس از توبيخ آنان به خاطر انکار آيات الهي، آنان را بار ديگر به مطالعه عاقبت پيشنيان دعوت کرده است و اين بار متذکر شده که قدرتمندان و ثروتمندان پيش از شما، فهميدند که زر و زور تأثيري در حفظ آنان از عذاب ندارد، اما دير بود، زيرا عذاب آنان فرا رسيده بود و ايمان در اين هنگام ثمربخش نيست، پس بهتر است، فرصت را از دست ندهيد و هرچه زودتر دست از غرور و کبر ناشي از پول و شهرت خود برداريد و از مجادله با آيات حق الهي بپرهيزيد.
بدين ترتيب سوره مبارکه غافر، با نظمي استوار، تأثير هدايتي شگرفي در فضاي مورد نظر مي گذارد و همه ارکان اين فضا را به نفع حقيقت پيش مي برد، هم پايه هاي مجادله با آيات الهي را تضعيف مي کند، هم مؤمنان را براي مقاومت و ايستادگي در مسير ايمان تقويت مي کند و هم زمينه هرچه بيشتر صبر و ايستادگي را براي رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) فراهم مي آورد.

3-2- ترجمه تدبري سوره مبارکه غافر

مقابله با پديده شوم مجادله با آيات الهي، از طريق نهي کافران از مجادله با آيات الهي، با تهديد ايشان به بي ثمري مجادله و عذاب دنيا و آخرت، ترغيب مؤمنان به مقاومت در فضاي مجادله با آيات الهي، بر اساس حمايت خدا و تشويق رهبران الهي به توکل و صبر، در فضاي مجادله، بر اساس سنت ياري خدا

به نام خداوند رحمتگر مهربان

بيان ناکامي کافران در مجادله با قرآن کريم، که از آيات الهي است:

حاء، ميم. (1) فرو فرستادن اين کتاب، از جانب خداي ارجمند داناست، (25) [ که ] گناه بخش و توبه پذير [ و ] سخت کيفر [ و ] فراخ نعمت است. خدايي جز او نيست. بازگشت به سوي اوست. (3) جز آنهايي که کفر ورزيدند [ کسي ] در آيات خدا ستيزه نمي کند، پس رفت و آمدشان در شهرها تو را دستخوش فريب نگرداند. (4) پيش از اينان قوم نوح، و بعد از آنان دسته هاي مخالف [ ديگر ] به تکذيب پرداختند، و هر امّتي آهنگ فرستاده خود را کردند تا او را بگيرند، و به [ وسيله ] باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال کنند. پس آنان را فرو گرفتم آيا چگونه بود کيفر من؟ (5) و بدين سان فرمان پروردگارت درباره کساني که کفر ورزيده بودند، به حقيقت پيوست که ايشان همدمان آتش خواهند بود. (6)

تبشير مؤمنان و انذار کافران، از رهگذر تبيين استغفار مستجاب فرشتگان براي مؤمنان؛ و قهر و خشم جاودانه خدا نسبت به کافران:

کساني که عرش [ خدا ] را حمل مي کنند، و آنها که پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مي گويند و به او ايمان دارند و براي کساني که گرويده اند طلب آمرزش مي کنند: « پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چيز احاطه دارد کساني را که توبه کرده و راه تو را دنبال کرده اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار. » (7) « پروردگارا، آنان را در باغهاي جاويد که وعده شان داده اي، با هر که از پدران و همسران و فرزندانشان که به صلاح آمده اند، داخل کن، زيرا تو خود ارجمند و حکيمي. (8) و آنان را از بديها نگاه دار، و هر که را در آن روز از بديها حفظ کني، البتّه رحمتش کرده اي و اين همان کاميابي بزرگ است. » (9) کساني که کافر بوده اند مورد ندا قرار مي گيرند که: « قطعاً دشمني خدا از دشمني شما نسبت به همديگر سخت تر است، آن گاه که به سوي ايمان فراخوانده مي شديد و انکار مي ورزيديد. » (10) مي گويند: « پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانيدي و دو بار ما را زنده گردانيدي. به گناهانمان اعتراف کرديم پس آيا راه بيرون شدني [ از آتش ] هست؟ » (11) اين [ کيفر ] از آن روي براي شماست که چون خدا به تنهايي خوانده مي شد، کفر مي ورزيديد و چون به او شرک آورده مي شد، [ آن را ] باور مي کرديد. پس [ امروز ] فرمان از آنِ خداي والاي بزرگ است. (12)

دعوت به پرستش خداي يگانه، حاکم مطلق روز جزا؛ و بازداري منذرانه از پرستش غيرخدا، به خيال خام شفاعت و حمايت در روز جزا:

اوست آن کس که نشانه هاي خود را به شما مي نماياند و براي شما از آسمان روزي مي فرستد، و جز آن کس که توبه کار است [ کسي ] پند نمي گيرد. (13) پس خدا را پاکدلانه فراخوانيد، هر چند ناباوران را ناخوش افتد. (14) بالابرنده درجات، خداوند عرش، به هر کس از بندگانش که خواهد آن روح [ فرشته ] را، به فرمان خويش مي فرستد، تا [ مردم را ] از روز ملاقات [ با خدا ] بترساند. (15) آن روز که آنان ظاهر گردند، چيزي از آنها بر خدا پوشيده نمي ماند. امروز فرمانروايي از آنِ کيست؟ از آنِ خداوند يکتاي قهّار است. (16) امروز هر کسي به [ موجب ] آنچه انجام داده است کيفر مي يابد. امروز ستمي نيست آري، خدا زود شمار است. (17) و آنها را از آن روزِ قريب [ الوقوع ] بترسان، آن گاه که جانها به گلوگاه مي رسد در حالي که اندوه خود را فرو مي خورند. براي ستمگران نه ياري است و نه شفاعتگري که مورد اطاعت باشد. (18) [ خدا ] نگاههاي دزدانه و آنچه را که دلها نهان مي دارند، مي داند. (19) و خداست که به حقّ داوري مي کند، و کساني را که در برابر او مي خوانند [ عاجزند و ] به چيزي داوري نمي کنند در حقيقت، خداست که خود شنواي بيناست. (20)

دعوت انذارآميز کافران اهل مجادله با آيات الهي، به مشاهده عاقبت پيشينيان، به منظور تأکيد بر بي تأثيري زور و زر در حفظ کافران به بينات، از عذاب الهي:

آيا در زمين نگرديده ايد تا ببينيد فرجام کساني که پيش از آنها [ زيسته ] اند چگونه بوده است؟ آنها از ايشان نيرومندتر [ بوده ] و آثار [ پايدارتري ] در روي زمين [ از خود باقي گذاشتند ]، با اين همه، خدا آنان را به کيفر گناهانشان گرفتار کرد و در برابر خدا حمايتگري نداشتند. (21) اين [ کيفر ] از آن روي بود که پيامبرانشان دلايل آشکار برايشان مي آوردند ولي [ آنها ] انکار مي کردند. پس خدا [ گريبان ] آنها را گرفت، زيرا او نيرومند سخت کيفر است. (22)

عذاب دنيا و آخرت، تنها ثمره مجادله با آيات خدا و مقابله با بينات رسولان، از ناحيه متکبران مسرف و حمايت خدا در دنيا و آخرت، محصول ايمان و مقاومت مؤمنان در فضاي جدال صاحبان زور و زر با حقيقت:

و به يقين، موسي را با آيات خود و حجّتي آشکار فرستاديم، (23) به سوي فرعون و هامان و قارون، [ امّا آنان ] گفتند: « افسونگري شيّاد است. » (24) پس وقتي حقيقت را از جانب ما براي آنان آورد، گفتند: « پسران کساني را که به او ايمان آورده اند بکشيد و زنانشان را زنده بگذاريد. » و [ لي ] نيرنگ کافران جز در گمراهي نيست. (25) و فرعون گفت: « مرا بگذاريد موسي را بکشم تا پروردگارش را بخواند. من مي ترسم آيين شما را تغيير دهد يا در اين سرزمين فساد کند. » (26) و موسي گفت: « من از هر متکبّري که به روز حساب عقيده ندارد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برده ام. » (27) و مردي مؤمن از خاندان فرعون که ايمان خود را نهان مي داشت، گفت: « آيا مردي را مي کشيد که مي گويد: پروردگار من خداست؟ و مسلّماً براي شما از جانب پروردگارتان دلايل آشکاري آورده، و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان اوست، و اگر راستگو باشيد برخي از آنچه به شما وعده مي دهد به شما خواهد رسيد، چرا که خدا کسي را که افراطکار دروغزن باشد هدايت نمي کند. (28) اي قوم من، امروز فرمانروايي از آنِ شماست [ و ] در اين سرزمين مسلطيد، و [ لي ] چه کسي ما را از بلاي خدا- اگر به ما برسد- حمايت خواهد کرد؟ » فرعون گفت: « جز آنچه مي بينم، به شما نمي نمايم، و شما را جز به راه راست راهبر نيستم. » (29) و کسي که ايمان آورده بود، گفت: « اي قوم من، من از [ روزي ] مثل روز دسته ها [ ي مخالف خدا ] بر شما مي ترسم. (30) [ از سرنوشتي ] نظير سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود، و کساني که پس از آنها [ آمدند ]. و [ گرنه ] خدا بر بندگان [ خود ] ستم نمي خواهد. (31) و اي قوم من، من بر شما از روزي که مردم يکديگر را [ به ياريِ هم ] ندا در مي دهند، بيم دارم. (32) روزي که پشت کنان [ به عُنف ] بازمي گرديد، براي شما در برابر خدا هيچ حمايتگري نيست و هر که را خدا گمراه کند او را راهبري نيست. »(33) و به يقين، يوسف پيش از اين، دلايل آشکار براي شما آورد، و از آنچه براي شما آورد همواره در ترديد بود تا وقتي که از دنيا رفت، گفتيد: « خدا بعد از او هرگز فرستاده اي را برنخواهد انگيخت. » اين گونه، خدا هر که را افراطگر شکّاک است، بي راه مي گذارد. (34) کساني که درباره آيات خدا- بدون حجّتي که براي آنان آمده باشد- مجادله مي کنند، [ اين ستيزه ] در نزد خدا و نزد کساني که ايمان آورده اند [ مايه ] عداوت بزرگي است. اين گونه، خدا بر دل هر متکبّر و زورگويي مُهر مي نهد. (35) و فرعون گفت: « اي هامان، براي من کوشکي بلند بساز، شايد من به آن راهها برسم: (36) راههاي [ دستيابي به ] آسمانها، تا از خداي موسي اطلاع حاصل کنم و من او را سخت دروغپرداز مي پندارم. » و اين گونه براي فرعون، زشتي کارش آراسته شد و از راه [ راست ] بازماند و نيرنگ فرعون جز به تباهي نيانجاميد. (37) و آن کس که ايمان آورده بود گفت: « اي قوم من، مرا پيروي کنيد تا شما را به راه درست هدايت کنم. (38) اي قوم من، اين زندگي دنيا تنها کالايي [ ناچيز ] است، و در حقيقت، آن آخرت است که سراي پايدار است. (39) هر که بدي کند، جز به مانند آن کيفر نمي يابد و هر که کار شايسته کند- چه مرد باشد يا زن- در حالي که ايمان داشته باشد، در نتيجه آنان داخل بهشت مي شوند و در آنجا بي حساب روزي مي يابند. (40) و اي قوم من، چه شده است که من شما را به نجات فرا مي خوانم و [ شما ] مرا به آتش فرامي خوانيد؟ (41) مرا فرامي خوانيد تا به خدا کافر شوم و چيزي را که بدان علمي ندارم با او شريک گردانم و من شما را به سوي آن ارجمند آمرزنده دعوت مي کنم. (42) آنچه مرا به سوي آن دعوت مي کنيد، به ناچار نه در دنيا و نه در آخرت [ درخورِ ] خواندن نيست، و در حقيقت، برگشت ما به سوي خداست، و افراطگران همدمان آتشند. (43) پس به زودي آنچه را به شما مي گويم به ياد خواهيد آورد. و کارم را به خدا مي سپارم خداست که به [ حال ] بندگان [ خود ] بيناست. » (44) پس خدا او ار از عواقب سوء آنچه نيرنگ مي کردند حمايت فرمود، و فرعونيان را عذاب سخت فروگرفت. (45) [ اينک هر ] صبح و شام بر آتش عرضه مي شوند، و روزي که رستاخيز برپا شود [ فرياد مي رسد که: ] « فرعونيان را در سخت ترين [ انواع ] عذاب درآورديد. » (46) و آن گاه که در آتش شروع به آوردن حجّت مي کنند، زيردستان به کساني که گردنکش بودند، مي گويند: « ما پيرو شما بوديم پس آيا مي توانيد پاره اي از اين آتش را از ما دفع کنيد؟ » (47) کساني که گردنکشي مي کردند، مي گويند: « [ اکنون ] همه ما در آن هستيم. خداست که ميان بندگان [ خود ] داوري کرده است. » (48) و کساني که در آتشند، به نگهبانان جهنّم مي گويند: « پروردگارتان را بخوانيد تا يک روز از اين عذاب را به ما تخفيف دهد. » (49) مي گويند: « مگر پيامبرانتان دلايل روشن به سوي شما نياوردند؟ » مي گويند: « چرا. » مي گويند: « پس بخوانيد. و [ لي ] دعاي کافران جز در بيراهه نيست. » (50)

تبيين و تأکيد سيره و سنت حق خدا در حمايت از رسولان و مؤمنان به آنها و لعنت و سوء عاقبت ظالمان، در جهت فرمان خدا به پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) براي صبر:

در حقيقت، ما فرستادگان خود و کساني را که گرويده اند، در زندگي دنيا و روزي که گواهان برپاي مي ايستند قطعاً ياري مي کنيم (51) [ همان ] روزي که ستمگران را پوزش طلبي شان سود نمي دهد، و براي آنان لعنت است، و برايشان بدفرجاميِ آن سراي است. (52) و قطعاً موسي را هدايت داديم، و به فرزندان اسرائيل تورات را به ميراث نهاديم (53) [ که ] رهنمود و ياد کردي براي خردمندان است. (54) پس صبر کن که وعده خدا حقّ است و براي گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت، شامگاهان و بامدادان ستايشگر باش. (55)

دعوت به پرستش خالصانه خدا، در مقابل کبر و استکبار کافران از پرستش خدا که آنان را به مجادله اي بي ثمر با آيات الهي کشانده است.

ريشه مجادله کافران با آيات الهي، کبري بي ثمر است که محصول ناآگاهي، غفلت و بي ايماني کافران است:

در حقيقت، آنان که درباره نشانه هاي خدا - بي آنکه حجّتي برايشان آمده باشد - به مجادله برمي خيزند در دلهايشان جز بزرگنمايي نيست [ و ] آنان به آن [ بزرگي که آرزويش را دارند ] نخواهند رسيد. پس به خدا پناه جوي، زيرا او خود شنواي بيناست. (56) قطعاً آفرينش آسمانها و زمين بزرگتر [ و شکوهمندتر ] از آفرينش مردم است، ولي بيشتر مردم نمي دانند. (57) و نابينا و بينا يکسان نيستند، و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده اند [ نيز ] با [ مردم ] بدکار [ يکسان ] نيستند چه اندک پند مي پذيريد. (58) در حقيقت، رستاخيز قطعاً آمدني است در آن ترديدي نيست، ولي بيشتر مردم ايمان نمي آورند. (59)

دعوت به پرستش خالصانه خدا، در مقابل کبر و استکبار کافران از پرستش خدا که آنان را به مجادله اي بي ثمر با آيات الهي کشانده است:

و پروردگارتان فرمود: « مرا بخوانيد تا شما را اجابت کنم. در حقيقت، کساني که از پرستش من کبر مي ورزند به زودي خوار در دوزخ درمي آيند. » (60) خدا [ همان ] کسي است که شب را براي شما پديد آورد تا در آن آرام گيريد، و روز را روشني بخش [ قرار داد ]. آري، خدا بر مردم بسيار صاحب تفضّل است، ولي بيشتر مردم سپاس نمي دارند. (61) اين است خدا، پروردگار شما [ که ] آفريننده هر چيزي است: خدايي جز او نيست. پس چگونه [ از او ] بازگردانيده مي شويد؟ (62) کساني که نشانه هاي خدا را انکار مي کردند، اين گونه [ از خدا ] رويگردان مي شوند. (63) خدا [ همان ] کسي است که زمين را براي شما قرارگاه ساخت و آسمان را بنايي [ گردانيد ] و شما را صورتگري کرد و صورتهاي شما را نيکو نمود و از چيزهاي پاکيزه به شما روزي داد. اين است خدا پروردگار شما! بلندمرتبه و بزرگ است خدا، پروردگار جهانيان. (64) اوست [ همان ] زنده اي که خدايي جز او نيست. پس او را در حالي که دين [ خود ] را براي وي بي آلايش گردانيده ايد بخوانيد. سپاس [ ها همه ] ويژه خدا پروردگار جهانيان است. (65) بگو: « من نهي شده ام از اينکه جز خدا کساني را که [ شما ] مي خوانيد پرستش کنم [ آن هم ] هنگامي که از جانب پروردگارم مرا دلايل روشن رسيده باشد، و مأمورم که فرمانبر پروردگار جهانيان باشم. » (66) او همان کسي است که شما را از خاکي آفريد، سپس از نطفه اي، آن گاه از علقه اي، و بعد شما را [ به صورت ] کودکي برمي آورد، تا به کمال قوّت خود برسيد تا سالمند شويد، و از ميان شما کسي است که مرگِ پيش رس مي يابد، و تا [ بالاخره ] به مدّتي که مقرّر است برسيد، و اميد که در انديشه فرورويد. (67) او همان کسي است که زنده مي کند و مي ميراند، و چون به کاري حکم کند، همين قدر به آن مي گويد: « باش. » بي درنگ موجود مي شود. (68)

تهديد و انذار مجادله کنندگان مشرک و متکبر و غره به قدرت و ثروت، با تأکيد بر عاقبت مجادله، بي ثمري شرک، عذاب ناشي از تکبر و بي فايدگي ثروت و قدرت در دفع عذاب خدا

امر رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) به صبر، از رهگذر تأکيد بر حقانيت وعيد خدا درباره مجادله کنندگان مشرک متکبر:

آيا کساني را که در [ ابطال ] آيات خدا مجادله مي کنند نديده اي [ که ] تا کجا [ از حقيقت ] انحراف حاصل کرده اند؟ (69) کساني که کتاب [ خدا ] و آنچه را که فرستادگان خود را بدان گسيل داشته ايم تکذيب کرده اند، به زودي خواهند دانست (70) هنگامي که غُلها در گردنهايشان [ افتاده ] و [ با ] زنجيرها کشانيده مي شوند، (71) در ميان جوشاب. [ و ] آن گاه در آتش برافروخته مي شوند. (72) آن گاه به آنان گفته مي شود: « آنچه را در برابر خدا [ با او ] شريک مي ساختيد کجايند؟ » (73) مي گويند: « گمشان کرديم، بلکه پيشتر [ هم ] ما چيزي را نمي خوانديم. » اين گونه خدا کافران را بي راه مي گذارد. (74) اين [ عقوبت ] به سبب آن است که در زمين به ناروا شادي و سرمستي مي کرديد و بدان سبب است که [ سخت به خود ] مي نازيديد. (75) از درهاي دوزخ درآييد، در آن جاودان [ بمانيد ]. چه بد است جاي سرکشان. (76) پس صبر کن که وعده خدا راست است. پس- چه پاره اي از آنچه را که به آنان وعده داده ايم، به تو بنمايانيم، چه تو را از دنيا ببريم- [ در هر صورت آنان ] به سوي ما بازگردانيده مي شوند. (77) و مسلّماً پيش از تو فرستادگاني را روانه کرديم. برخي از آنان را [ ماجرايشان را ] بر تو حکايت کرده ايم و برخي از ايشان را بر تو حکايت نکرده ايم، و هيچ فرستاده اي را نرسد که بي اجازه خدا نشانه اي بياورد. پس چون فرمان خدا برسد به حقّ داوري مي شود، و آنجاست که باطل کاران زيان مي کنند. (78)

برشماري برخي از آيات آشکار الهي، به منظور توبيخ منکران آيات الهي:

خدا [ همان ] کسي است که چهارپايان را براي شما پديد آورد تا از برخي از آنها سواري گيريد و از برخي از آنها بخوريد. (79) و در آنها براي شما سودهاست تا با [ سوارشدن بر ] آنها به مقصودي که در دلهايتان است برسيد، و بر آنها و بر کشتي حمل مي شويد. (80) و نشانه هاي [ قدرتِ ] خويش را به شما مي نماياند. پس کدام يک از آيات خدا را انکار مي کنيد؟ (81)

دعوت منذرانه مجادله کنندگان با آيات الهي، به عبرت گرفتن از عاقبت پيشنيان صاحب قدرت و ثروت بيشتر که به هنگام عذاب خدا ايمان آوردند، اما سودي نداشت:

آيا در زمين نگشته ايد تا ببينند فرجام کساني که پيش از آنان بودند چگونه بوده است؟ [ آنها به مراتب از حيث تعداد، ] بيشتر از آنان، و [ از حيث ] نيرو و آثار در روي زمين، استوارتر بودند، و [ لي ] آنچه به دست مي آوردند، به حالشان سودي نبخشيد. (82) و چون پيامبرانشان دلايل آشکار برايشان آوردند، به آن چيز [ مختصري ] از دانش که نزدشان بود خرسند شدند، و [ سرانجام ] آنچه به ريشخند مي گرفتند آنان را فرو گرفت. (83) پس چون سخني [ عذاب ] ما را ديدند گفتند: « فقط به خدا ايمان آورديم و بدانچه با او شريک مي گردانيديم کافريم. » (84) و [ لي ] هنگامي که عذاب ما را مشاهده کردند، ديگر ايمانشان براي آنها سودي نداد. سنّت خداست که از [ ديرباز ] درباره بندگانش چنين جاري شده، و آنجاست که ناباوران زيان کرده اند. (85)
منبع مقاله :
طرح راهنماي مربي تدبر در سوره هاي قرآن کريم 3 و 4، دبيرخانه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، دبيرخانه شوراي تخصصي توسعه فرهنگ قرآني، بهار 1388

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی